بعضی فکر میکنن یه ازدواج باید شکل خاصی داشته باشه . یا به شکلی باشه بعضی فکر میکنن یه ازدواج یه شکلی هست و یه شکلی باید باشه . بعضی فکر میکنن ازدواج یه شوره زاره باید بهش فکر کنن که اون شوره زار هست و به صورت شوره زار باید بمونه . بعضی فکر میکنن ازدواج رو میشناسن و درسته و بعضی فکر میکنن زندگیشون همینی هست که دارن بهش نگاه میکنن و بعضی تصور میکنن خب این زندگی هر جوری هست . هر شکلی هست هر فکری هست . هر نگاهی هست تصور میکنن برای هم میتونه باشه و فکر میکنن به صورت صحیح میتونن اون زندگی رو ببینن بهش نگاه کنن توجه کنن و فکر کنن میتوننن و شناختن اون زندگی رو با دقت و به فهم رسیدن و فکر میکنن میفهمن و اون نگاه و اون دقت و فهم رو با خودشون از جایی به جایی میبرن و به نظر میرسه این نگاه ها رو جوری و با دقتی و احساسی داشتن و فکر میکنن این نگاه ها رو از جایی و هر حالتی میشه دید و به خودشون که توجه و نگاه میکنی . میپرسی شما چی دیدی . چی فهمیدی چه خوبی دیدی . چه کمکی میتونی بکنی و چه زیبایی توی اون زندگی دیدی و به خودت که توجه میکنی . چی میخوای . چطور بوده و حالا چطور میخوای دیده بشه و حالا میای میپرسی . چی یاد گرفتی اون نگاه چه نگاهی هست و برای چی بوده و به خودت میای و اون تصور رو داری که بله این شناخت ها کافیه این احساس ها کافیه و این همونی هست شما میدونی و فهمیدی و باید خوب به فکر بری چیو فهمیدی از این نگاه ها . از هر جایی از اون ازدواج به هر نگاهی که رجوع کنی و میپرسی و در نهایت یه دقت و یه فهم و با اون ویژگی به دنبال چی هستی . میای و میپرسی انگار شما میدونی . و میای و دقت میکنی و انگار شما شناخت کافی داری و احساس میکنی که درسته و یا حس میکنی همین میتونه کافی باشه و به خودت که توجه کافی داری یه نگاه یه حس و به نظر میرسه . اون نگاه دیگه برات بی فایده هست . میپرسی چطور میتونی اون دقت ها رو داشته باشی . بدونی و نگاه کنی و بپرسی و بگی همین بوده و نگاه کنی و بفهمی که شناختی و همین دقت ها برات کافی بوده . گاهی می بینی همین نگاه های محدود و همین ویژگی ها و احساس های محدود میتونه خودت رو به خودت بیاره اون ویژگی و اون حس و اون نگاه و بعد میپرسی خب در نهایت چطور دیدی و چی شده .
گاهی بعضی از خودشون میپرسن چی میدونن چه نکته ای دیدن چه حسی داشتن . چطور دیدن اون خوبی رو چطور اومدن در جایی جا بدن و چی میشه دید و چطور میشه اون خوبی ها رو در جایی به کسی رسوند
بله این شما بودی این خوبی ها رو دیدی و در نهایت این شما هستی میخوای بدونی و بپرسی که چیو دیدی و چیو به حس اوردی و از اون خوبی هات و از اون دید گاهات به دنباله چی بودی . یه نگاه . یه حس و در نهایت میگی همین بود . چی میخواستم به نظر بی فایده میاد . یکم بی توجهی یکم بی دقتی . یکم احساس و در نهایت انگار هیچ معنی نداره . میگی همین وبده . همین حس بوده . میخوای بگی بله شما چطور میخوای بدونی اون خوبی تا چه اندازه بوده و نگاه و توجه رو به هر قسمت اون زندگی که میبری انگار خوبی نداشته . اون خوبی چی بوده . اون ویژگی چی بوده . یه نگاه یه حس و در نهایت هیچی . چیو دیدی . چه حسی بوده . چه خوبی بوده و حالا داری اون ویژگی رو و بهش توجه میکنی بهش نگاه میکنی . چطور دیدی . چی دیدی و چی میخوای و این همه اون چیزیه که شما در خودت دیدی و به نظر میرسه این همه اون چیزیه شما میتونی به خودت بگی و یه حس رو داری و یه حس رو اوردی و یه حس رو به خودت مربوط دونستی بیای بگی بله همین هست و بیای بگی درست بوده و بیای بگی دیدی و در نهایت شما هستی و خودت و بگی بله همین طور بوده و یه افرین به خودت بگی که شما اومدی و خودتو شناختی و شما که خودت رو شناختی حالا شما داری در مورد خودت چطور فکر میکنی اون فکرو دیدی اون نگاه رو دیدی و خودت رو شناختی و حالا اومدی پرسیدی که این فهم و اون دقت شما کجاست و حالا اومدی پرسیدی تا کجا میخوای به اون دقت و حس و مطلب توجه کنی و اون خوبی هاتو چطور میتونی به خودت مربوط کنی و برسونی بله این من بودم . این ایشون بوده و این همین بوده که همه این نگاه ها رو داشتیم و دونستیم و بعد شما میخوای یه خوبی در جایی که به نظر میرسه داری و خودتو دور دونستی به نگاه خودت بگی بله می فهمم و این همه اون نگاه هایی هست که دارم و گم نکردم و مطلب رو میدونم ولی با دقت که توجه میکنی . انگار شما یه جایی از اون حس رو جا گذاشتی و چطور میخوای بدونی اون ویژگی چیه . یه جای کار به نظر دور میاد و یه تلخی و یه ویژگی رو انگار جایی جا گذاشتی و در نهایت اون خوبی رو چطور میخوای در خودت جای بدی . یه زمانی گاهی ما فکر میکنیم با یه حرکت خوب میتونه و میشه اون نگاه رو دید و گاهی با یه ویژگی میشه فهمید و یه حس رو گفت بله این فکر و احساس میتونه اون خوبی رو در جایی به نظر به خودمون برسونه و شما چطور میخوای اون همه حس رو در جایی به خودت بگی و برات مهم باشه . گاهی همین ها رو شما بهش توجه که می بینی انگار خیلی فاصله داره . با اون حقیقت با اون زیبایی ها و حالا فکر میکنی دیدی اون ویژگی ها رو و داری بهش نگاه میکنی . چیو دیدی . چطور بوده و چطور برات معنی گرفته . یه نگاه یه معنی و یه فاصله و داری باز به اون بی دقتی و حس و احساس توجه میکنی . شما میدونی شما درک کردی . اون خوبی چی بوده اون درک چی بوده . چطور بوده . چی دیدی و در نهایت هستی تا اون مفهوم رو ببینی اون دقت رو ببینی و در نهایت داری به یه احساس و خوبی به شکلی توجه میکنی که میدونی اون ویژگی به چه شکل هست . حالا بعضی نگاه میکنن . اینها برای چیه و اون حس ها برای چیه و چرا میخوان اون شکل به اون صورت باشه و چطور میتونن اون بی دقتی ها رو از خودشون بدوننن و چطور میخوان چیزی که از مفهوم دور هست از دقت دور هست به نحوی بخوان اون رو با حس به زندگی بهش توجه کنن . گاهی فکر میکنن همین ها کافیه یه دیدن ها یه بی دقتی ها و در نهایت می بینی این اون چیزیه که دارن و این اون چیزیه که دیده شده . و این اون چیزیه که میخواستن و به خوبی که توجه میکنن به نظر کاملا بی فایده میاد به نظر کاملا دور از معنی میاد . به نظر میاد متوجه شدن و به نظر میاد دقت کافی داشتن . گاهی ما فکر میکنیم یه خوبی رو شناختیم و گاهی فکر میکنیم نه ممکنه دور باشه از حس و گاهی هم به نظر میرسه ما هیچ شناختی نداریم و چطور میتونه باشه و گاهی همین این خوبی ها رو به خودمون محدود دونستیم و بیایم دقت کنیم و که میدونیم و بله شما میدونی و حالا دونستی تا چه اندازه اون خوبی رو اطلاع داری و میای میگی بله فهمیدم که خوب هست و فهمیدم که درسته و حالا این درستی رو در جایی نگاه کردی و با حس و گفتی بله این دیدگاه همون هست چطور میخوای بدونی تا کجای این حس رو با احساس بهش نگاه کردی . حالا از همه اون خوبی ها دست بر میداری یا نگاه میکنی باز یه توجه داری یه فاصله و در نهایت شما خودت هستی که میخوای به خودت یه خوبی بدی و این خوبه که اون خوبی ها رو در جایی جا گذاشتی و تا کجا میتونی اون ویژگی اون حس رو به خودت برسونی و در نهایت به خودت بگی بله اینها رو فهمیدم و چه خوبه این ادما بدونن و بفهمن و به درک برسن و چه خوبه اون ویژگی ها بتونه در جایی دیده بشه و در نهایت شما هستی با یه ادم هایی که از بی دقتی ها به دور هستن و اون بی دقتی چطور میشه دید و اون حس رو چطور میشه دید و در نهایت با خودت و اون حس که نگاه میکنی . باز میگی انگار از اون خوبی ها خیلی دور هست به نظر چی خوبه . چه اندازه خوبه . ایا میتونه خوب باشه ایا اون نگاه میتونه کافی باشه . اون اتفاق افتاده و اون دقت به وجود اومده . اون چه معنی میده . اون زیبایی چی هست و چرا هست و چی میخواییدو برای خوبی ها چطور میشه و میتونست باشه و در نهایت شما بهش نگاه میکنی که این همون چیزی بود که میخواستم که در نهایت اون خوبی ها به هم مربوط باشن و در نهایت می بینی نه اون دقت هرگز می بینی اون نگاه اون ویژگی انگار خیلی دور هست . اون خواستگاه ممکنه خیلی با فاصله باشه شما چیو دیدی . شما چطور دیدی . شما چطور میتونستی بگی این همه اون چیزی بوده که شما داشتی بهش نگاه میکردی . این چیزی بود شما میخواستی این همه اون راهی بود شما با دقت بهش توجه میکردی . میخواستی چیزی و اون چیز همون ویژگی و حس رو براتون در زندگی داشته یا داشتی از جای دیگری به اون خوبی ها توجه میکردی . چی شده . چیو دیدی . چه حسی بوده و در نهایت به اون خوبی چطور نگاه میکنی و میای میگی همین بوده یا نه . هر جایی گاهی ما ممکنه یه نگاه هیجانی داشته باشیم . گاهی ممکنه یه ویژگی و حس هیجانی داشته باشیم . گاهی میپرسی همین بوده واقعا این همه اون حس همین بوده بیای بگی دقیقا همینه و این شد و اون نگاه رو دیدی و اون حس رو دیدی و چی فهمیدی و چی متوجه شدی و در نهایت گاهی می بینی همه این خوبی ها میتونه در نهایت شما رو به جایی برسونه که اون ویژگی ها ممکنه در جایی دیده بشن و این میتونه یه خوبی و یه حدی باشه . یه زیبایی باشه . چطور دیدی . با چه حسی و در نهایت میخوای چیو بدونی و چی رو دیدی و چه حسی داشتی و میای میپرسی همین بوده یا نه و در نهایت میخوای بدونی این اون حد خوبی بوده شما داشتی و دیدی یا نه و در نهایت اون چیز چطور میتونه باشه و اون نگاه چطور میتونه باشه . از خودت میپرسی این همه اون چیزیه شما میخواستی و چطور میشه بود و چطور میشه بهش نگاه کرد و چطور میشه بهش فکر کردو در نهایت شما هستی . با اون همه خوبی ها .
گاهی همین هست گاهی همین فکر گاهی فکر میکنی شما این همه اون خوبی رو در جایی به نظر میاد جا گذاشتی و حالا باز داری به یه حس توجه میکنی اون حس شما رو تا کجا میتونه برسونه و توجه کنه و نگه داره و میپرسی چطور دیدی . چه خوبی رو چطور دیدی چه حسی رو چطور دیدی و میای میگی بله این همون رفتار هست . این همه اون چیزیه که شما فهمیدی این اون چیزی هست شما میخواستی بدونی . این چطور میشه دید . این خوبی رو چطور میشه دید . این حس رو چطور میشه دید . این نگاه رو چطور میشه دید . چطور میشه این خوبی ها رو به نظر اورد و در نهایت شما میخوای بدونی و اون دونستن به چه شکل میتونه باشه . حالا با خوبی با حس بد با نگاه هر حالتی و به نظر میاد همین هست . گاهی چنین وِیژگی هایی لازمه . گاهی بعضی ممکنه بپرسن به چه شکل و گاهی باید دید اون شکل به چه صورته اون نگاه برای چی هست و گاهی می پرسی همین بوده و در نهایت می بینی بله . این جایی چیزی هست باید دید .
نوشته : تارا ردفورد
منبع مطلب : هددبر
دوست دارید بدونید چه کسی این مطلب هددبر رو نوشته باهاش دوست اشنا ازدواج کنید یا برای شما دوست دارید بنویسه برای مشاهده اینجا کلیک کنید
لینک اگهی به هددبر برای مشاهده اینجا کلیک کنید
لینک ثبت نام نویسندگان برای مشاهده اینجا کلیک کنید
لینک ارتباط با کاملیا برای مشاهده اینجا کلیک کنید