اون به خوبی میدونست اونها چی هستند و نکته ها رو دیده بود و به نظر بی فایده بود اون احساس ها با فهم
اون چی میخواست بچه بقلش به ومپایر نگاه کرد از خودش پرسید این اخرشه یا اخریدن پرسیدن یا نگاهی غرش شیر کرد
با احساس هایی داشت چی به نظر میرسید از خودش پرسید من اینجا کجام گفتی شما کجایی پیش شما
با اون همه شیر ها و صداهای پر از شیر اب به شیر از شیرینی اومد مثل شما عزیزم
شما میخواستی اونطور متن به نظر برسه یا غلط بود یا درست بود یا احساس داشت داشت یا نداشت یا میخواست بگه یا نبود و غلط بود یا نکته درست بود یا به نظر میرسید یا بی معنی بود یا میخواست بشه و یا فهمی نداشت یا چی شیرین بود یا خوبی هایی بود یا خوبی هایی نمیخواست اون چی میتونست یا میدونست یا میخواست بگه یا اومده بپاشه اب رو یا اومده ببره یا اومده بخوره شیره یا اومده ببوسه از اومده بود بخواد یا اومده بره یا اومده بگه یا میخواد بگه یا داره میره یا داره میگه یا میخواد بره
اون داره هیچی فایده نداره هر حسی اومده بگه برسه می دلیه می جا اسه . اسه اسه جا سه برسه . برسه درسه . مره یا درسه . می دلیه جا . اسه اسه اسه
اون چه خوب میدونست شعر ها رو غلط بنویسه چی درسته یا چی غلطه چی مهمه یا درست چی اهمیتی داره اون چی گفته یا خوبه یا بد یا اون چیه یا بد و یا چی بوده یا برای چی بوده یا چی بوده یا برای چی بود وای اون برای چی بوده یا برای چی بود
اون چی میگفت نمی دونم اون چی میخواست نمیدونم واقعا اون چی میگفت نمی دونم اخ پاک کن اخ پاک کن اخ چه متنی اخ اون چیه اون چی میگه اون چه نکته ای اون چه حسی اون چه نکته ای اون چی گفتی اون بیا درست کن اون چیه برو بردار اون چیه برو برندار اون چیه برداشتی اون چیه برنداشتی اون چیه و اون چیه برنداشتی اون چیه برداشتی اون چه نکته ای داشتی اون احساس داشتی و داری اون چه نکته ای داری به نظر داری به نظر نداری . اون به نظر چی داری یا نداری . چه اهمیتی داره چه اهمیتی نداره چه نکته ای نداری . وای پاک کن وای پاک نکن . وای چه حسی . چه نکته ./
سایا . پایا موجی لایا . سابمنه اسه . اوه اسه اسه جسه ایا
چه اهمیتی داره چی به چی داره میرسه اون چه نکته داره اون اهسه اسه اسه اسه .
اون نکته ها چی بوده این نکته ها چی بود اون احساس ها چی بود
اون دنباله چی بود . اخ نگو اون چی میخواست بگو . اون چه حسیه اون چی میخواد اون چی نمیخواد چی اهمیته این عالم از اول بگو و مگو و بکن و نکن . اون چه حسیه ما نمیدونیم اون چسه ما چی میدونیم و چه نکته ای داریم و نداریم و چه نکته ای چه اهمیتی داره و چیه مهمه یا مهم نیست چی فایده ای و چه بی فایده باید باشه حالا بیا درست کن یا برو بیخیال بشو یا بیا درست کن چی بی فایده از گفته ها از نگاه های اون مشخص بود ناراحته . یا ناراحت نیست یا احساس داره یا نداره اون چی میخواست بگه اون چی نمیخواست بگه اون خوبی ها رو دیده بود یا ندیده بود یا چی میخواست بگه یا نگه یا خوبی ها رو بگه یا نگه چی فایده داره یا نداره یا چی میخواست بگه یا اون چیه میخواد بگه یا به خودش بگه یا به نظر برسه یا اون حسه اون چی گفته یا میخواد بگه یا احساس کنه یا چی دیده یا خوبی دیده یا گفته یا به نظر میرسه یا اومده بگه اون چی دیده بود یا اخر عاقبت همین بود یا همین نبود اخرش چی بود یا بهش میرسید یا نمیرسید یا فدای سرمون میشد یا نمیخواست یا میخواست یا نمیخواست بگه یا که میخواست بگه یا نمیخواست بگه یا نگه یا اون چیه یا این چیه یا چی میخواد بشه یا چی نمیخواد بشه برسه جریمه نرسه سرسه می دله هورا درسه می دله اسه اسه اسه اسه جسه برسه جا درسه
اخر رسید و درسه می دله جا درسه اجه اقا گرگه کاکه دل گرگه ها کاکه جور دیا گو ساری که فالسه چابی ساری فالسه کابی کابی جورا گی یا دورا دو
اون همه اندیشه رو دیده بود در اون نکته ها و همه خوبی ها رو دیده بود از خودش میپرسید اینه اون نکته ها و خوبی ها و دنبال چی بود و چی میخواست و از خودش میخواد بپرسه و چی میخواست بدونه اون نکته ها چی بودن و چی میخواست و اون فهم چی بود و اون نکته چی بود و چی میخواست باشه و اون جریان ها چی بودن و چرا باید می بود و چرا باید خودشو در جایی جا میداد و چرا نباید جای میداد و چی ها خوب بود و چیا خوب نبود و چی ها لازم بود و چی ها نکته ها مهم نبود چی میخواست باشه و چی ها لازم نبود باشه اون عشق ها چی بود و اون بی عشقی ها چی بود اون لازم ها چی بود و اون نکته ها چی بود اون گیر میدادو یا گیر نمی داد ولش کن حالشون خوبه و ما متوجه شدیم و این همه اون احساس هایی بود که نکته هایی تاورده بود توی متن و داشت به خودش نگاه میکرد این چیه اون چه و این چرا بود و اون چرا بود این چه حسیه و اون چه حسیه و در نهایت هیچ حسی نبود و در نهایت هیچ بی فایده بود و اون نکته ها ور داشت نگاه میکرد و از خودش میپرسید اون نکته ها رو چرا اورده و چرا گفته و اون چیه و اون خوبی ها چی ها هستند و چرا هستند و برای چی هستند و ماجرا برای چیه و اون احساس ها چی هستند و اون زیبایی ها چه هستند و چرا هستندو اون لوازم و اون نکته ها اون خوبی ها و اون زیبای ها و در نهایت هیچ چیز ها و به خوبی داشت به خوبی خودش داشت به همه نشون میداد که اون احساس ها کاملا بی تردید و بی تدبیر و غیر لازم هستند و اون نکته ها هیچ ارزش لازم ونکته یابی و دیدن و خوبی ها رو ندارن و چی خوبه و چی بده و چی لازمه و چی بوده و چی نبوده و چی میخواسته بشه و چی نمیخواست بشه و چی میخواد و چی قراره بشه و چه ارزشی داره و اون کلمه چی بوده اون معنی چی بوده اون معنی چی نبوده و اون چه فایده داشته و اون چه فایده نداشته و اون چی میخواد و اون چی نمیخواد اون بی فایده هست نه مفیده اون چیه لازمه فکر میکنی خوبه در نهایت هیچ خوبی نداره و در نهایت هیچ کارایی نداره در نهایت هیچ لزومی نداره هیچ فایده و اندیشه لزومی و زندگی و حسی و خواستنی و خوبی و بودنی و دیدنی خواستنی دیدنی ولازمی و نیازی هیچ چیزی هیچ چیزی هیچ فایده ای نداره.
نوشته : تارا ردفورد
منبع مطلب : هددبر
دوست دارید بدونید چه کسی این مطلب هددبر رو نوشته باهاش دوست اشنا ازدواج کنید یا برای شما دوست دارید بنویسه برای مشاهده اینجا کلیک کنید
لینک اگهی به هددبر برای مشاهده اینجا کلیک کنید
لینک ثبت نام نویسندگان برای مشاهده اینجا کلیک کنید
لینک ارتباط با کاملیا برای مشاهده اینجا کلیک کنید